مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
جهجاه ) نوكر (عمر) و محافظ مركب او از مهاجران (9) بود براى پيشدستى در گرفتن آب با (سنان ) كه از انصار(10) بود، برخورد خشن كردند.همين برخورد باعث نزاع آن دو نفر شد، به طورى كه (جهجاه ) مهاجران را به حمايت از خود دعوت كرد و فرياد بر آورد: اى گروه مهاجران مرا كمك كنيد!از سوى ديگر، سنان (فرياد زد: اى گروه انصار به فرياد من برسيد) شخصى از مهاجران بنام (جعال ) كه مردى فقير بود به حمايت از (جهجاه ) برخاست و او را يارى كرد.عبداللّه فرزند ابى كه از منافقان سرسخت از اهالى مدينه بود و در موارد حساس دشمنى خود را به اسلام ظاهر مى كرد، با خشونت و تندى به جعال گفت : (تو مرد بى شرم و متجاوزى هستى !) جعال نيز پاسخ او را به خشونت داد، عبداللّه ناراحت شد، و اين گفتار جسورانه را به زبان آورد: (اينها عجب مردمى هستند، از راه دور آمده اند و در وطن ما بر ما چيره شده اند. آرى چنين مى گويند: اگر سگ خود را چاق كردى تو را مى خورد ولى آگاه باشيد! وقتى كه به مدينه رفتيم ، آنكه عزيزتر است ذليل را بيرون مى كند.)سپس به دودمان خود رو كرد و گفت :(تقصير شما است كه اين مردم را در وطن خود جاى داده و ثروت خود را به آنها حلال كرديد، به خدا سوگند اگر زيادى طعام خود را به جعال و امثال او نمى داديد كار به اينجا نمى كشيد كه امروز چنين بر شما سوار شوند. آنان را بيرون كنيد تا به ديار خود برگردند و به دودمان و اربابهاى خود بپيوندند.)قيافه حق به جانب (عبداللّه ) جلوه حق مآبانه او را در صف مسلمانان قرار داده بود ولى با اين گفتارى كه از كاسه نفاق و بى ايمانى آب مى خورد، به طور نا خودآگاه او را از صف مسلمانان با ايمان بيرون كرد و دادگاه اسلامى او را به عنوان منافق و آشوبگر معرفى نموده و با سرعت تمام جلو او را گرفت اينك بقيه ماجرا را بخوانيد.سخنان جسارت آميز (عبداللّه ) زيد فرزند (ارقم ) را كه در آن هنگام جوانى نورس بود سخت ناراحت كرد، به عنوان دفاع از حريم اسلام عزيز، به عبداللّه رو كرد و گفت :سوگند به خدا، ذليل و خوار تو هستى ، محمد صلى اللّه عليه و آله عزيز خدا و محبوب همه مسلمانان است ، پس از اين گفتار، هرگز ترا به دوستى نمى گيرم .عبداللّه از گفتار آتشين غلام جوانى بسان (زيد) در خشم فرو رفت و گفت : ساكت باش و اين طور با من سخن مگو! عبداللّه قيافه حق به جانب به پيامبر رو كرد و گفت :سوگند به آن كسى كه قرآن را بر تو نازل كرد، من چنين سخنانى نگفتم و زيد به دروغ اين گزارشها را داده است .(11)اطرافيان عبداللّه از وى دفاع كردند و به تهمت او سرپوش گذاشته و گفتند: رسول خدا هرگز حرف سرور و بزرگ ما(عبداللّه ) را به خاطر گفته يك غلام جوانى رد نمى كند! شايد (زيد) اين طور خيال كرده ، بلكه سخن او پندارى بيش نيست .عبداللّه در ظاهر معذور و بى گناه معرفى شد ولى به همين مناسبت (زيد) دروغگو و تهمت زننده قلمداد گشت و انصار از هر سوى او را سرزنش مى كردند، هنگامى كه زيد به مدينه آمد، بسيار دماغ سوخته و گرفته و پژمرده به نظر مى رسيد، به طورى كه به خانه خود رفت و در را به روى خود بست و در انتظار رفع اين تهمت و قيحانه به سر برد.فرزند عبداللّه كه جوانى نيرومند و غيور بود، با شنيدن اين سر و صداها و گفتار نفاق آميز پدر، به حضور پيامبر صلى اللّه عليه و آله شرفياب شد و چنين به عرض رساند:اى رسول خدا: شنيده ام مى خواهى دستور قتل پدرم را صادر كنى اگر ناگزير از اين دستور هستى به خود من اجازه بده تا او را بكشم و سرش را براى تو بياورم . زيرا خزرجيان مى دانند من نسبت به پدر و مادر خيلى خوش رفتار هستم ، از آن مى ترسم كه اگر ديگرى او را بكشد نتوانم قاتل پدرم را بنگرم ، در نتيجه ممكن است مؤمنى را عوض كافرى به قتل رسانده و مستحق دوزخ گردم .پيامبر در پاسخ فرمود:(نه هرگز چنين نكن ، تا وقتى كه پدرت با ما هست با او نيكو رفتار كن .)با اين كه رسول خدا اين سفارش را به فرزند عبداللّه كرد، او جلو دروازه آمده وقتى كه پدرش را ديد كه به سوى مدينه مى آيد، جلو او را گرفت و گفت : تا پيامبر اجازه ندهد، نمى گذارم وارد مدينه شوى ، تا بدانى كه ذليل تو هستى و پيامبر عزيز است . شو! زيد كه به خاطر حفظ حوزه اسلام و معرفى دشمنان آشوبگر خائن ، گفتار عبداللّه را به پيامبر صلى اللّه عليه و آله رسانده بود، اينك خانه نشين گشته و او را به عنوان (دروغگو) لقب داده اند، شرم و خجلت او را افسرده كرده و گاه و بيگاه به خدا عرض مى كند: (من از پيامبرت دفاع كردم تو هم از من دفاع كن !)خداود به زيد لطف فرمود، پس از چند روزى سوره مباركه (منافقون ) در تكذيب عبداللّه و تصديق زيد از طرف خداوند نازل شد و به اين ترتيب (زيد) راستگو و بى تقصير معرفى گرديد.(12) نظرات شما عزیزان: [ جمعه 28 بهمن 1390برچسب:رسوايى منافق كوردل, ] [ 16:11 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |